مجله اتاقک




   مجله اتاقک


   مجله الکترونیکی اتاقک
موضوعات مطالب
نويسندگان سایت
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها: 17


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




g.o.o.g.l.e..p.a.r.a.z.i.t

آگاهی ها

power By: otaghack-site.tk

درباره ما

ایمیل مجله : otaghack@gmail.com otaghack@yahoo.com
لينك

کارفرمانیوز
شعرهاي شاپور احمدي
**انجمن مجله اتاقک**
مجتبی علیمی- تـــرانه
چرند و پرند
کافه ترانه
زنانه نويسي
کتاب کتیبه
ارسال ایمیل به مجله
علی قزل سوفلو
عضویت انجمن
شعرخانه
دانلود موزیک
فرح منصوری - ترانه سُرا
احمد شاملو
زندگینامه ها
ثبت دامنه
صفحات دیگر مجله

تبادل لینک هوشمند
سایتهای دارای موضوع مرتبط با مجله برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مجله الکترونیکی اتاقک و آدرس otaghack-site.tk لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
لینکها
» آن سه روز - شاپور احمدی


 

آن سه روز که

سطل می‌چروکید

هیچ دلم نسوخت.

***

می‌‌شود از همه چیز گذشت

و بوکشان گردش کرد.

از قوسهای آجری بیزارم.

مگر سه چیز به فریادم برسد

آنهايي كه در آبدارخانه

امروز به ياد آوردم:

قورباغه و ذوزنقه و خردل.

***

آن صداي سياه و سكوت سفيد را چندان مي‌خايم

تا الماسي آتشين در دهانم بياويزد.

***

قورباغه در بنفشه‌زار مي‌سرد

و ذوزنقه‌اي سبز مي‌گسترد.

جسم و جانم را از چيزهاي بيشمار مي‌شويم.

آن گاه خردلي و تازه نزديك مي‌شوم.

شايد از هيچ پرنده‌اي خوشم نيايد.

***

پرنده بي‌دليل آمد

بدون چتر و بادبادك.

پرنده به ذوزنقه سابيد

بدون ساز و رنج.

***

پس از كيپ شدن چشمانم

پرنده خردليِ خردلي شد.

***

ديگر خشك نشدم.

به پرنده انديشيدم.

روزهاي دوشنبه با حروف صدا‌دار

به كاسه‌هاي زرد و برگها مي‌انديشم

و پرنده تلخ مي‌شود.

بسياري از كلمه‌هاي بي‌معنا

چند سطرشان آهنگ مي‌زنند.

و قورباغه پيرانه‌سر مي‌خشكد.

به پرنده مي‌انديشم و ساز و بادكنك.

***

نيمروز به دلم روشنايي داد.

ارزان در اتوبوس چشمم به همه چيز ماليد:

قورباغه و ذوزنقه و خردل.

مغزم حوصله ندارد. لخت بود.

سرخي صورتم لخته‌لخته شد

و چون سنگين است، غصه مي‌خورَد.

***

من گورهاي اين سو را در اصفهان مي‌پسندم.

اكنون در گَرد دامنه

لوحهاي يخين مي‌درخشند.

وقتي در گورهاي اصفهان فرو مي‌روم

چال‌كفترها و چاههاي نور‌انگيز

باز مي‌شوند و هيش كس باهام كار ندارد.

چرا، چرا، كلاغ وقتي بوي مرده گرفت

به رنگ خردل در‌آمد

به شكل ذوزنقه

و نوك زد به قورباغه.

***

بيابان زاينده‌رود زهرچشم مي‌گيرد.

وقت تنگ است.

جايم كجاست؟

بر سينه‌كش ريگ سرد نشستم.

دم صبح

بر دروازه‌ي پل

در مه عكسهاي بي‌چشم بامدادي

آزادم نكن. آزادم نكن.

آن گاه سبزه‌زار زاينده‌رود

در سماور سفالين مي‌جوشد.

***

وقتي به نيمروز فكر مي‌كنم، غصه‌دار مي‌شوم.

چرا اين قدر دور شدم از آن

قورباغه و خردل و ذوزنقه

كه در زمين سخت و گچين

از چشم و گوش افتاده‌اند.

بعد از گم‌و‌گور شدن دل و ابروانم

پرنده به كناري مي‌كوبد

تا سيخهاي تاريك باران

جيغ‌و‌ويغ‌زنان

در لوحهاي آهنين فرو روند.

***

با آن سه چيز چندان بازي كردم

در چمن پروانه‌هاي گولزنك پريزاد

كه اگر قير خود را شصت بار نيش گرفته باشم

نفهميدم. و بي‌درد و چهارزانو

به پر كردن سوراخهاي خود پرداختم.

اخ، اخ، چه ستمي، چه ستمي.

 

 

شاپور احمدي


نظرات شما عزیزان:

م.حقیقت
ساعت17:18---30 دی 1390
شروع خوب پایان خوب
مفاهیم شگرف / کار زیبایی خواندم


حمیدرضا اکبری
ساعت12:02---25 دی 1390
با لذت خوانده شدید

موفق باشید


سعیدی راد
ساعت22:45---24 دی 1390
اندیشه قوی پشت شعر هست اما بنظرم بعضی از تعابیر بیش از حد پیچیده اند گویی جز شاعر کسی آنها را درنمی یابد البته شاید ایراد از ذهن ناقص من باشد
مانا باشید


راضیه پناهی
ساعت21:54---24 دی 1390
بعد از گم‌و‌گور شدن دل و ابروانم

پرنده به كناري مي‌كوبد

تا سيخهاي تاريك باران

جيغ‌و‌ويغ‌زنان

در لوحهاي آهنين فرو روند.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



نويسنده : ADMIN | تاريخ : برچسب:شعر,شاپور احمدی, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |

» عناوين آخرين مطالب